• وبلاگ : صداي سخن عشق
  • يادداشت : زندگي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نمايش تصوير در وضيعت عاديدوست عزيز سلام ...

    عذر مي خوام كه دير اومدم ...

    پست فوق العاده زيبا و دلنوازي بود ... ممنون خوشحال ميشم بازم خبرم كنيد ... موفق و شاد باشيد

    عليرضا

    سلام

    بسيار ممنون از حضورتون خوشحالم كرديد. شعر هاي وبلاگتون رو خوندم زيبا بود و سليقتون قابل تحسينه

    دو ركعت بندگي به روزه و منتظر شما

    يا علي

    سلام خواهر

    الا بذكر الله تطمين القلوب ...

    اميدوارم نماز و روزه هاتون قبول باشه. ممنونم که بلاگم سر زديد و کامنت گذاشتيد . اون چيزايي رو هم که نوشته بوديد نظر لطفتونه. از اين شب ها خيلي استفاده کنيد و ما را هم از دعاي خيرتون فراموش نکنيد .

    التماس دعا

    سلام وب زيبايي داري به ما هم يه سر بزن

    سلام راحله جان ......خوبي؟

    ممنون كه با حضورت به هواي باراني صفا دادي

    شعر دلنشيني بود كه صفا بخش وبلاگ زيبات كردي

    موفق باشي

    ياعلي

    زندگي آغاز و پاياني نكوست.

    سلام.

    خيلي قشنگ بود راحله جان .

    قلم زيبات مستدام.منتظر به روز رسانيت هستم.

    بازم با حضورت تو وبلاگم يعني وب خودت خوشحالم كن.

    موفق باشي.

    التماس دعا

    درود رفيق

    زندگي بانويي دلفريب است كه قلب بشر را به سوي خود مي كشد . اما وقتي آن را شيفته خود كرد وجود خويش را در اين پيوند انكار مي كند .
    به سكوت محكوم نخواهم شد تا نفس هست بايد گفت .............!!!!
    ..................................................................................!؟
    به صليب صدا مصلوب ام اي دوست
    تو گمان مبري مغلوب اي دوست
    شرف نفس من اگه شد قفس من
    به سكوت تن ندادم تا نميرم بي كفن!؟
    وقتي گفتن يه گناه بود
    مثل ديدن يا شنيدن
    معني آوازم اين بود
    ته بن بست داد كشيدن
    وقتي حتي توي خلوت
    فكر آزادي قفس بود
    گفتني ها رو مي گفتيم
    اگه فرصت يه نفس بود
    به گناه صدا به جرم گفتن
    اگه روي صليب ويرون شدم من
    تو شبهاي سكوت فرياد من بود
    ته جنگل خواب بيداري يه روز بود
    از غروب ترس تا صبح موعود
    تيغ خشم خليفه برقلب من بود
    در عذاب تشنگي گم
    حسرت من بوي گندم
    بر دلم داغ شقايق
    از عذاب تلخ مردم
    از كسي كه مثل بختك
    تو شب هام اندخته سايه
    يه سوال ساده كردم
    نفرت من شد گلايه

    دوست من

    متولد ماه مهر در امتداد راه............... پيش مي رود

    منتظرتان هستم./ پيروز باشيد