سفارش تبلیغ
صبا ویژن


صدای سخن عشق

بی تو به خدا گفتم ای عشق هزاران شهر           بی تاب رخ یارم کو یوسف کنعانی 

تنها تویی ای والا محبوبم و مقصودم                     یاران همه هیچ هستند پیش رخ یزدانی    

ای تک سوار جاده عشق!

ای سبز ترین موعود راهی نمانده تا سرودن آخرین ترانه انتظارفاصله ای نیست

 از کلبه سرد انتظار تا قصر زیبای وصال ای کبریایی ترین سجاده نیاز ، نماز 

نیمه شبهای نیایش را به عشق تمنای تو به اقامت می ایستیم .

هر صبح کتاب خواب را به عشق روی تو می بندیم و پنجره چشمانمان راروبه باغ یاد تو می گشاییم

وفصل روز رمان زندگی را با ((اللهم ارنی الطلعه الرشیده))آغاز میکنیم وبه شوق رویشی دوباره

 زیر لوای سبز تو بذر امید بر زمین زندگیمان می افشانیم..چرا که آمدنت را باور داریم

 وبه تقدس همین باور استکه هر جمعه دروازه های نگاهمان را به چراغهای انتظار آذین می کنیم.

گره دلها را به غرفه های جملات ندبه می بندیم تا سایبان مژه ها وبرقلب کتاب دعا شبنم اشک می کاریم.

آقای من!نرگس روی تاقچه، نقش نگین انگشتری، نغمه بلبلان سرمست ومنتظر،

 نیازم به تو رابا انتظار رنگین وشور جوانی بیشتر می کند ،نیلوفر، نسترن، ناز، درختان وکائنات،

 همه وهمه تو را میخوانند ودر جماعت سبز در قنوت گریه هایشان ودر اوج دعا صدایت میکنند!

پس منتظر می مانم تا آدینه سبز دیگر با عطر نرگس نفس هایت.


نوشته شده در سه شنبه 89/4/29| ساعت 8:34 عصر| توسط راحله| همدل ( ) |