صدای سخن عشق
بهشت
هنگامی که تمام بهشت را
با نگاهی براندام درخت پنجره اتاقم تجربه میکنم
چرا ناراحت باشم؟
وقتی که بهترین موسیقی هارادر سکوت اتاق کوچکم می شنوم
چرا غرق شادی نباشم
گاه یک لبخند
آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم
گاه یک نغمه
آنقدر دست نیافتنی است که با آن زندگی می کنم
گاه
یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار است
تنهایی
میآید
چون عروسی
نامش دنیاست
تنهایی
به روی ما
میخندد
نامش عشق است
تنهایی
ما را
در آغوش میگیرد
نامش مرگ است
این روزها معنای زندگی ...نهفته در لبخند تلخ پرندگان به انسانهایی است که از آخرین تکه های نانشان هم نمی گذرند
قصه عشقت را ...بیگانگان بگو چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه میسازند
نوشته شده در سه شنبه 88/5/6| ساعت
9:54 عصر| توسط راحله| همدل ( بدون ) |
|